خانه ی من

وب نوشت های یاسر فریادرس

خانه ی من

وب نوشت های یاسر فریادرس

خانه ی من
طبقه بندی موضوعی

درهای مترو که باز شد، موج جمعیت به سمت صندلی های خالی ها حمله ور شد، در چند ثانیه فضای خالی حتی برای ایستادن هم پیدا نمی شد. طلبه ی جوانی که کنار من نشسته بود، شلوغی را که دید از جایش بلند شد و روبروی صندلی ایستاد و آرام گفت: "اگه کسی نمی تونه سرپا وایسه، اینجا جا هست"
به فاصله چند ثانیه صدایی از میان جمعیت گفت: 
سی ساله دارید با همین فیلما از مردم سواری میکشید!

مترو 
طلبه لبخندی زد و بی تفاوت سرش را پایین انداخت. چند لحظه بعد ترمز ناگهانی قطار جمعیت را غافلگیر کرد، طوری که جمعیت نیم متری به جلو حرکت کرد، پیرمردی این وسط با خنده داد زد : آقا دست تو جیب من نکنید هیچی توش نیست، دنبال جیب پور پول میگردید جیب حاج آقا هستش!

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۳۷
یاسر فریادرس
صاحب نذر گوسفند چاق و چله ی می خرد و به نیت نذری قربانی می کند. پوست و قسمت های حرامش را جدا می کند و هر چه قابل خوردن است داخل دیگ می اندازد از کله پاچه گرفته تا دل و جگر.
زیر دیگ روشن می شود، آب و نمک و گوشت قربانی که تنها محتویات غذای نذری است اضافه می گردد؛ وقتی گوشت ها حسابی می پخته می شود، در دیگ را با سلام به سالار شهیدان و صلوات باز می شود. آشپز استخوان ها را جدا می کند ، هر چه باقی می ماند داخل یک ظرف بزرگ می ریزد و یک پارچه رویش می اندازد. 
نذری
صاحب نذر هم یکی از سادات روحانی را دعوت می کند بالای نذر دعا بخواند . سید هم دعا می کند و بدون اینکه به حجم گوشت نگاه کند از زیر پارچه، یک مشت ( موچه، mouche ) روی هر نان می گذارد تا گوشت تمام شود . هر موچه به علاوه یک کاسه آبگوشت سهم یک نفر از مهمانان می شود. سر سفره هم فقط نان و آب و نمک می گذارند. 
این نذری خوشمزه و خاص، نذری داوودی (داوتی daoti) نام دارد که در هر مرحله اش حکمتی است. نذری داوودی در منطقه زاگرس نشین غرب کشور مرسوم است که متاسفانه کم کم دارد فراموش می شود...

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۲ ، ۱۸:۱۶
یاسر فریادرس

دو دقیقه جلوی در آپارتمان می ایستادی حداقل سه، چهار تا روحانی را زیارت می کردی! اگر گذرتان به "شهرک پردیسان" قم افتاده باشد، کاملا حرفم را تایید می کنید که وفور شیوخ در این خطه از شهر مقدس قم چقدر به چشم می آید!
حالا این را بگذارید جلوی یک شهر کوچک در فلان استان که سالهاست مسجدش به خاطر نداشتن روحانی نماز جماعت ندارد. مشکلات به وجود آمده عقیدتی و فرهنگی که ناشی از نبود یک مبلغ دینی هم که جای خود دارد! 

طلاب

علت اصلی این جدایی شاید علاقه همه طلاب به تحصیل تا آخر عمر آن هم در قم است، این در حالی است که خیلی از مکان های دیگر کشور به خاطر نبود روحانیت ضربه ی سنگینی خورده است! به قول یکی از اساتید: "همه که نباید آیت الله شوند و در قم بمانند، گاهی تکلیف می گوید یکی، دو سال تحصیل کفایت می کند که بروی و مبلغ اسلام باشی"
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۲ ، ۱۲:۴۹
یاسر فریادرس

 بار اول از او پرسید: دزد تویی؟
پاسخ داد: آری! 
دوباره تکرار کرد: آیا دزد تویی؟ 
و او دوباره پاسخ داد: آری
حضرت فرمود: اگر بار سوم نیز اقرار کنی، انگشتان دست تو را قطع می کنم. دزد تویی؟
سرش را پایین انداخت و گفت: آری ای مولای من!

حضرت امیر(ع) انگشتان دست راست مرد سیاه چهره را قطع کرد.
مردی که دزدی کرده بود همانطور که بیرون می رفت انگشتان خود را به دست چپ گرفته بود و خون جاری بود.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۲ ، ۱۲:۱۲
یاسر فریادرس

چند وقت پیش به خاطر علاقه شخصیم به #قیصر امین پور رفتم یه پوستر از  شعر فوق العادش (اکبر لیلا زاد) بگیرم. فکر میکردم بتونم توی اولین مغازه پیداش کنم .
به فروشنده گفتم آقا پوستر از این شعر قیصر دارین؟
گفت: مگه قیصر شعرم میگفته؟ من فک میکردم فقط فیلم بازی کرده!(قیصر-کیمیایی) 
آروم سرمو انداختم پایین و از مغازه زدم بیرون!
با شنیدن این جمله بی خیال پوستر اون شعر شدم گفتم اگه بتونم یه پوستر یا یه عکس ازش پیدا کنم هنر کردم!
کل میدون انقلاب تا چهارراه ولیعصر رو گشتم چیزی پیدا نکردم! 
یه مغازه این وسط برام خیلی جالب بود رو میزش زده بود پوستر هیتلر موجود است!

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۲ ، ۱۴:۲۰
یاسر فریادرس

یکی از فرهنگ های خوبی که متاسفانه در جامعه ما مغفول مانده و حتی از سوی خانواده طرد شده، آشنایی با فرهنگ کار از سنین کودکی است. مسلما در خانواده ای که همه چیز به اصطلاح لقمه پیچ در اختیار فرزندان قرار میگیرد، آینده آنان را با کار و تلاش بیگانه خواهد کرد.

این تعریف بدان معنا نیست که خانواده ها کودکان خود را مانند "کودکان کار" به کارهای سخت وادار کنند، بلکه برخی کسب و کارهای کوچک وجود دارد که نه تنها باعث آسیب رساندن به روحیه نوجوان نمی شود بلکه سبب تقویت روحیه مسئولیت پذیری و روابط اجتماعی آن نیز می شود.

کار
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۲ ، ۱۴:۰۱
یاسر فریادرس

روضه تمام شده بود، نشسته بودم کنج حسینیه، به این فکر میکردم که چقدر خوشبختیم ما، همه ما، مایی که بچه مسجد بودیم و عاشق هیئت، مایی که نمک پرورده اما حسین(ع) هستیم، مایی که با چای روضه مست می شویم، مایی که متمسک به ولایت علی(ع) هستیم، مایی که قبله دلهامان کربلاست، مایی که پیشوایانی داریم از نور که خداوند را به آنان قسم دهیم تا از ما در گذرد، مایی که به وقت دلتنگی مزار شهدایی داریم تا آراممان کند... آه چقدر ناشکریم و سرکش که بعضی اوقات گله می کنیم...

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۲ ، ۱۳:۲۹
یاسر فریادرس