بار اول از او پرسید: دزد تویی؟
پاسخ داد: آری!
دوباره تکرار کرد: آیا دزد تویی؟
و او دوباره پاسخ داد: آری
حضرت فرمود: اگر بار سوم نیز اقرار کنی، انگشتان دست تو را قطع می کنم. دزد تویی؟
سرش را پایین انداخت و گفت: آری ای مولای من!
حضرت امیر(ع) انگشتان دست راست مرد سیاه چهره را قطع کرد.
مردی که دزدی کرده بود همانطور که بیرون می رفت انگشتان خود را به دست چپ گرفته بود و خون جاری بود.